جلوه هویت جبهه مقاومت
اصغر طاهرزاده: شهادت حاجقاسم، آغاز سیدحسن نصرالله است با مقاومتی عمیقتر نسبت به استکبار؛ استکباری که با دستان رژیم صهیونیستی در جنایت بیسابقه خود مشخص کرد که راهی به سوی آینده ندارد؛ به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تاریخی بعد از شهادت سیدحسن نصرالله فرمودند: «توفان الاقصی و مقاومت یکساله غزه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساند که مهمترین دغدغهاش، حفظ موجودیت خود است؛ یعنی همان دغدغهای که این رژیم در سالهای اول ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته رژیم صهیونی را 70 سال به عقب برگرداند».
در پی شهادت حاجقاسم سلیمانی که در جای خود آغازی بود برای ادامه راه، حال با شهادت سیدحسن نصرالله با آغازی دیگر روبهرو هستیم؛ آغازی با مقاومتی عمیقتر نسبت به استکبار و جنایتهای بیسابقه آن. مسلما با شهادت سیدحسن نصرالله شخصیتی که وجدانهای بیدار جوانان را به سوی مقاومت جلب کرد و آغازی که با انقلاب اسلامی پیش آمد، معنای عمیقتری مییابد، تا انقلاب اسلامی راهی باشد برای هر کسی که معنای آزادی را در ابعاد گوناگون دنبال میکند و آن انقلاب هرچه موثرتر راه خود را ادامه دهد، به همان معنایی که سیدحسن نصرالله نماد آن شد به عنوان یک مکتب.
همانطور که سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی فرمود: «اگر شهید نباشد، خورشید طلوع نمیکند و زمستان سپری نمیشود. اگر شهید نباشد، چشمههای اشک میخشکد، قلبها سنگ میشود و دیگر نمیشکند و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها میگیرد و امید صبح و انتظار بهار در سراب یأس گم میشود. اگر شهید نباشد، یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش میشود و شیطان جاودانه کره زمین را تسخیر میکند...».
آنچه در شهادت سیدحسن نصرالله دیدیم غلبه سختافزاری و چیزی بیرون از طلوع انسانیت در مقاومت بود. احساس من این بود که این شهادت رازگونه به حجاب رفت. از روز اول احساس من بر این بود شهادت سید حجاب عجیبی دارد و به این راحتی مانند شهادت حاجقاسم به سخن نیامد و رازگونگی داشت و به این راحتی به سخن نیامد و حجابی تعمدی وجود داشت تا دوباره به صحنه بیاید.
این تامل یا تاخیر درنگ دوباره ما بود به مقاومت. احساس ساده و کوتهنظرانه ما این بود که مقاومت یعنی همین و ما باید بر اسرائیل غلبه کنیم یا بتوانیم در برابر هجمههای تکنولوژیکی اسرائیل مقاومت کنیم ولی شهادت سیدحسن نصرالله سخنی رازگونه داشت و آن توجه به طلوع انسانیت در قصه مقاومت بود.
آیا خود را آماده کردهایم که در فضایی که با تشییع این مرد بزرگ پیش میآید حاضر باشیم؟! در تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله آیندهای را متصور شوید که آن روح بزرگ انسانهایی را به ظهور میآورد که هر کدام یک سیدحسن نصرالله هستند.
فضایی که ما میخواهیم تاریخمان را با حرکت نرمافزاری ادامه بدهیم، چه دارد؟ آیا میتوانیم گفتوگویی از جنس حضور نرمافزاری در مقابل فتنه نرمافزاری دشمن داشته باشیم؟ مگر میشود در این تشییع در اکنون خود نسبت به آینده بیبهره باشیم؟ اعم از آنکه در لبنان حاضر باشیم یا توجه و روحمان آن مرد بزرگ را تشییع کند؟ فضا گشودهتر است و ما با تک تک تشییعکنندهها حاضر میشویم و یگانگی را حس میکنیم.
این حرف بزرگان است که لبنان با این تشییع لبنان دیگری خواهد بود؛ لبنانی که بزرگ شهیدایش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداعکنندگان باشد. این وداع هویت جبهه مقاومت را معنا میکند. باید روی این فکر کنیم.
در صحنه تشییع پیکر پاک شهید سیدحسن نصرالله ما ناظر ۲ میدان و ۲ آغاز خواهیم بود. آغازی که با تشییع پیکر شهید قاسم سلیمانی به ظهور آمد و انسانها متوجه شدند چه نسبت عجیبی با آن مرد دارند و حال با تشییع پیکر پاک سیدحسن نصرالله و توجه به آن تشییع، همان حضور، با وسعتی بیشتر و عمقی افزونتر به ظهور میآید تا معنای اتصال زمین به آسمان و ارض و عرش احساس شود.
از این رو ما بشدت به آینده انقلاب امیدواریم و میدانیم تمام این مشکلات حل میشود چون در تاریخمان این انسانها را داریم. آغازی دیگر، آغاز ظهور ذوب شدن جدی جریان صهیونیسم در اوج تواناییهای نظامی و سایبری است و در عین حال بینتیجه ماندن تواناییهایشان. این گروه از توانایی نظام قدرت چه کم داشت؟ سید را با کدام بمب و در کدام عمق زدند؟ اینها هر آنچه را که میتوانستند در قدرت داشته باشند، جمع کردهاند. آیا در تشییع سید چیزی بیش از اینها را در صحنه نمیبینید؟
در جایی این تقابل پیدا میشود. جوانان ما حیاتی برای جهاد نرمافزاری را مد نظر قرار میدهند و از طرفی جبهه استکبار در آیینه تشییع پیکر آن شهید همچون یخ ذوب میشود و خود ناظر فرو ریختن هر روزه خود است.
امروز روح ما میگوید چه در جریان است ولی آنها بعد متوجه خواهند شد. ما همه چیز را نزد خود داریم و در حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده خود را در ۲ میدان احساس میکنیم. این موضوع بسیار مهم است و حضرت آقا در جملهای با عنوان تقابل نور و ظلمت از آن یاد کردهاند. براحتی نباید از این جمله و از تقابل حق و باطل گذشت. کجا میتوانیم چنین حیاتی را حس کنیم؟
ما در حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده، خود را در ۲ میدان احساس میکنیم. میدان حضور هر چه بیشتر روحیه حماسه و ایمان بیشتر و میدان حضور هر چه بیشتر آب شدن و فرو افتادن جریان استکبار -که اسرائیل عقبه آن جریان در منطقه است - و این معنای حضور تاریخی و عبور از نهلیسم و نیستانگاری است.
حضرت آقا بسیار پیشتر گفتند جبهه مقاومت به هیچوجه شکست نخورده است. این را از کجا میگویند؟ ما روزهای بعد در آیینهای که در پس این تشییع پیش میآید، این مساله را لمس خواهیم کرد. به امکانات تاریخی خود که در تشییع سید ظهور میکند، فکر کنیم. حضور نرم در این تشییع راهی برای رفع مشکلات و موانعی است که در پیش داریم. ما تحلیل میکنیم ولی تحلیل غیر از ایمان است و ما باید نسبت به این قضیه در موطن ایمان باشیم.